یه زمانی خیلی متن مینوشتم
توی یک سررسید پر بود از داستانک و متن
داده بودمش به خواهرم که ببره خونه مامانم برام نگه دارن
ولی گویا گمش کرده،یادش نمیاد، با چن تا دفتر دیگه که خاطرات بودن...
همشونو گم کرده عشق و نفرت...
برچسب : نویسنده : khorshidm2 بازدید : 12